بازم
نامه
بهونم ، چند تا سلام كنم جوابمو مي دي ؟
ببينم يواشكي احوال ما رو پرسيدي ؟
نامه رو وقتي نوشتم خودمم مي لرزيدم
فداي چشات ، تو كه از خط من نلرزيدي
بيقراري مث موهات تو دلم موج مي زنه
مي دونم تو اينو از لرزش حرفا فهميدي
وسط نامه ببخش بد جوري بغضم تركيد
نازنينم تو كه از صداي اون نترسيدي
من فداي رگه هاي ناز چشم روشنت
چيه باز به لحن اين ديوونگي ها خنديدي
حق داري بخندي و راستي دستت درد نكنه
سر زدي به يه ديوونه ي غريب تبعيدي
راستي اون شب يادته كاشكه واست مرده بودم
من مي خواستم بميرم پيش چشات ، خودت ديدي ؟
چيه باز كه با غضب داري نگاهم مي كني
اين دفه درباره ي من چه چيزايي شنيدي
جوابي كه داده بودم ، به خودم ، ديشب رسيد
دوست ندارم بدونن جواب به نامه م نمي دي
تو رو جون آسمون به غيرتت بر نخوره
نكنه اينجا به بعد و نخوني ، چون رنجيدي
رنگ خونه چشام از بس كه تو رو نديدمت
مث تصوير غروب تو اوج برف و سفيدي
يه روزايي ديدنت چاره اي داشت ، دعا مي خواس
حالا نه دعا واسم فايده داره ، نه اميدي
خورشيد اونجاها حتما ديگه روزم مي خوابه
آخه تو به جاي اون هم روز و هم شب تابيدي
ببينم تعارف و يه ديقه گذاريم كنار
اونجا چند تا دل بيچاره رو بردي ، دزيدي ؟
آره بد سوالي بود تو اينو نشنيده بگير
مث نمره ي تك كارنامه ي يه تجديدي
تو كه مي دوني دلم گذشته كارش از اينا
حتي بشنو اگه تو به يكي شون رسيدي
مي ميره ، اما واسه خوشيت دها ها مي خونه
راس بگو اين جور ديوونه اي تو عمرت تو ديدي ؟
بگذريم خلي نوشتم ، زحمتت نبود بخون
معذرت مي خوام كه فرضا تو بهم جواب مي دي
ماهي كه با اين كه اسفنده ، ولي دود نمي شه
هميشه معروفه به ماه عزيز خورشيدي
از خودت مواظبت كن هر جوري كه دوس داري
مجنونت ، يا دوونت ، هر لقبي پسنديدي
|