شبيه
سال دوهزار
بازم يه سال ديگه شد ، سالي مث سالاي پيش
دوباره نسل آدما ، با غم و غصه ، قوم و خويش
سالي كه توش كامپيوتر با آدما حرف مي زنه
جاي ما بازي مي كنه ، گلوله هاي برف مي زنه
سالي كه باز شروع مي شه با هديه هاي ژانويه
اميد عاشقاس فقط ، چهاردهم ، تو فوريه
يه سال مث سالاي قبل ، غريب و بي طاقت و سرد
يه كم خوشي ، يه كم بلا ، يه دنيا غصه ، كلي درد
يه سالي كه بهش مي گن سال رواج گفتگو
اول سال باز مي كنن ، آدما كلي آرزو
ظالما ، ظالمن هنوز ، عاشقا زرد و بي قرار
تموم لحظه هاش مي شن ، شبيه سال دو هزار
|