معني پاك ايثار
باز كردي كتاب محبت
با تمام دلت روبرويم
ياد دادي به من اولين بار
هجي واژه ها را بگويم
حاصل ضرب احساس در عشق
معني واژه آشنايي
پايتخت گلستان احساس
آسماني شدن بي ريايي
تخته سرخ رنگ كلاست
قلب هر غنچه منتظر بود
از دل دفتر چشمهايت
عطر دريا شدن منتشر بود
در ميان كتاب نگاهت
صفحه عاطفه مي درخشيد
مرز ما مرمري از صفا بود
عشق تو در دل مرز پيچيد
نم نم اشك هر غنچه سرخ
با نگاه ترت پونه مي شد
قصه نيلي چشم هايت
در دلم آسمان گونه مي شد
قلب پاكت چو امواج دريا
با دلم پاك ويكرنگ ميشد
زنگ تفريح مي رفتي و باز
دل براي تو دلتنگ مي شد
يك قدم مانده به شهر گل ها
هر چه غم داشتي مي تكاني
در كلاست همه سبز سبزند
قلب تو ساده و ارغواني
روح هر تشنه اي عاشفانه
از دل پاك تو آب مي خورد
قلب من هديه اي بود ناچيز
روي آرامشت تاب مي خورد
تو طلوع سحرگاه عشقي
چشم هاي ترا مي شناسم
روح ترا پيوند دل هاست
من صفاي ترا مي شناسم
قلب تو راز پيوند دل هاست
من صفاي ترا مي شناسم
قلب تو پايتخت شكفتن
دفترت وسعت آسمان هاست
جوهر آبي خط پاكت
عاشقانه ترين رنگ درياست
مثل دست صدف پاك و آبي ست
شهر رويا يي چشم هايت
كاش قلب پر از اشتياقم
مي شد از عشق رزوي فدايت
روح خود را سپردي به گل ها
معني پاك ايثار كردن
رمز آرامش من درين ست
قلب راز تو سرشار كردن |