نغمه اي براي عشق
بخواب اي دختر آرام مهتاب
ببين گلهاي ميخك خسته هستند
تمام اشك هايم تا بخوابي
ميان مخمل چشم شكستند
بخواب اي پونه باغ شكفتن
گل اندوه امشب زرد زردست
هوا را زرد كرده عطر پاييز
فضاي پاك ايوان سرد سردست
بخواب اي غنچه بي تاب احساس
فضاي شهر شب بو ها طلايي ست
بهار سبز عاشقها خزانست
خزان بي قراران بي وفايي ست
بخواب اي مرغ نا آرام دريا
گل آرامشم تنهاي تنهاست
اگر امشب ز بي تابي نخوابي
دلم تا صبح در چنگال غم هاست
بخواب اي شبنم نيلوفر دل
دو چشمان تو رنگ موج درياست
ميان كوچه هاي زندگاني
گل شادي فقط در باغ روياست
بخواب اي هديه ناز سپيده
كه دنيا يك گذرگاه عجيب است
هميشه نغمه مرغان عاشق
پر از يك حس نمناك و غريب است
بخواب اي برگ تبدار شقايق
بدان عاشق هميشه ارغواني ست
همين حالا كنار بستري سرد
دلي در آرزوي مهرباني ست
بخواب اي لذت سرشار پرواز
فضاي قلب شب بو ها بهاري است
پرستو هم نمي ماند به بك شهر
هميشه هجرتش از بي قراري است
بخواب اي بوته ناز گل سرخ
تمام شاخه ها از غم خميدند
تمام كودكان در خواب نوشين
به اوج آرزوهاشان رسيدند
بخواب اي يادگار شهر رويا
كه اشكم گونه ها را سرخ و تر كرد
شبي مثل همين شب توي پايزز
دلم به غربت ياسي سفر كرد
بخواب اي راز سبز آرزويم
علاج درد پيچك ها رهايي ست
اگر ديدي گلي مي لرزد از اشك
بدان اندوهش از رنج جدايي است
بخواب اي آشنا با خلوت شب
دلم در آرزويش تنگ تنگ است
نمي داني كه او وقتي بيايد
بلور اشكهايم چه قشنگ است
بخواب اي آفتاب بي غروبم
شب تنهايي دل ها درازست
دعايت مي كنم هر شب همين وقت
كه درهاي دعا تا صبح بازست |